دشمن عزیز



می خواهم اعترافی بکنم؛ مربوط به دوران نوجوانی. یادم می آید، سال دوم راهنمایی، شده بودم شهردار کلاس. خیلی به خاطر ندارم که بعنوان شهردار چه کارهایی باید می کردم و چه کارهایی کردم؛ اما یادم می آید که یک زمانی چند نفری از بچه ها به من اعتراض داشتند. در حد خودم و در مقیاس قلمرو کوچکم، داشتم اعتراض «اپوزیسیون» را تجربه می کردم. باز یادم نمی آید که اعتراض ها به چه دلیل بود؛ اما برخوردم با این اعتراض را به خوبی به خاطر دارم: روزی با یکی از این دوستان معترض صحبت می کردم؛ بهش گفتم: می دانی که برای من شهردار بودن، هیچ منفعتی ندارد. من هیچ مشکلی ندارم که کنار بروم و کس دیگری شهردار بشود؛ اما در آن صورت، بچه های کلاس های دیگر می گویند اینها دچار تفرقه اند و متحد نیستند و اوضاع کلاسشان خراب است! گفتم که برای اعتبار کلاس مان، خوب نیست این تغییر شهردار! و دوست معترضم، پذیرفت.


این درست است که هر حاکمیتی، دشمنانی دارد. هیچ حادثه خارق العاده ای نیست و مخصوص ایران و انقلاب هم نیست. همه حاکمیت ها دشمن دارند، چون همیشه منافع کشورها با هم تلاقی می کند. کوبا که نه اسلامی است و نه مسلمانی دارد، طرفِ دشمنی خیلی هاست. آمریکا هم. ایران هم. و هر کشور دیگری هم.


و این هم واضح است که وقتی منافعت اقتضا می کند و دشمن یک حکومتی شده ای، از هر انتقادی که به آن حکومت می شود و هر مخالفتی که ابراز می شود حمایت کنی؛ خواه برحق باشد و مشروع، یا ناحق و نامشروع. جمهوری اسلامی هم توی لبنان، از یک جریان حمایت می کند و از آن دیگری انتقاد. همان کاری که آمریکا در قبال ایران می کند. و فکر می کنم که تا بوده، چنین بوده.


اما می شود از این دشمن، استفاده کرد برای حفظ اقتدار. همان کاری که من ِ نوجوان، بی آنکه معنایش را و ریشه اش را بدانم انجام دادم و موفق هم شدم. می شود ترجیع بند حرف هایت «دشمن» باشد. همه جا بگویی «دشمن» داریم و باید هشیار باشیم و «دشمن را بشناسیم» و «نقشه های دشمنان را بفهمیم» و برخلافش عمل کنیم. می شود یک موجود موهومی بسازی به نام دشمن، که بشود فکر و ذکر و دغدغه شب و روز مردمت. بی آنکه دقیقاً بشناسندش و کارش را و هدفش را و قدرتش را بدانند.


و خوب که مقابله با دشمن را نهادینه کردی، هر حرکت مخالفی را «در راستای خواست دشمن» بخوانی. هرکس که به عملکردت اعتراضی کرد و زبان به انتقادی گشود، فریاد کنی که اینها حرف های دشمن است. که شما دارید در راستای خواست دشمن حرکت می کنید. که می خواهید ما را و ملت ما را درمقابل دشمن ضعیف کنید. اما ملت بیدار است و دشمن را می شناسد و مشت محکمی بر...


و این سخن امام (ره) را شاهد می آورند که باید هرچه دشمن گفت، خلافش عمل کنید و وای به روزی که دشمن از شما تعریف کند. خب برادر من! یعنی این دشمن قسم خورده و جهانخواری که شما می گویی، اینقدر عقلش نمی رسد که وقتی این سخن امام را شنید، برود و برعکسش را عمل کند؟ از آن - به تعبیر شما - منافق ِ ضدانقلاب بد بگوید و از شمای انقلابی حمایت کند تا همه فکر کنند که عامل بیگانه ای و با تو مخالفت کنند و از آن منافق حمایت؟


راستش، فکر می کنم که ما نه شرعاً و نه قانوناً، و نه حتّی اخلاقاً، حق نداریم به جای آنکه اشکالات را اصلاح کنیم و منتقدین را جذب نظام، هر صدای مخالفی را و هر اعتراض خیرخواهانه ای را، درست باشد یا نادرست، به «دشمن» بچسبانیم و خفه کنیم. همه عالم را دشمن جلوه دهیم و بر فرض هم که دشمن باشند و بر فرض هم که از منتقدین حمایت کنند، انتقادها را به این بهانه خفه کنیم. و به این استدلال دقیق و عمیق تمسک کنیم که: «بی بی سی از شما حمایت کرده؛ بی بی سی مگر دلسوز ماست؟»


نظرات 3 + ارسال نظر
اسب سبز چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 ق.ظ http://www.grinhorse2010.blogfa.com

با عضویت رایگان در وب سایت Green horse درآمد ماهیانه کسب کنید. برای اطلاعات بیشتر به وبلاگ زیر مراجعه کنید :
http://www.grinhorse2010.blogfa.com

تقریرات یک معلم چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:33 ق.ظ http://ko60.blogsky.com/

سلام و عرض ادب

بسیار زیبا بیان کرده اید....

محمد دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:11 ق.ظ

* مرتبط: http://www.irdc.ir/fa/content/7649/default.aspx

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد